پیش از بوجود آمدن اینترنت، ارتش آمریکا شبکه های رسانه ای، از جمله شبکه ای بنام آرپانت را راه اندازی کرده بود. در آن زمان، افراد نظامی و سازندگان فن آوری شبکه تنها کاربران آن بشمار می رفتند. بسیاری آرپانت را پیش درآمدی بر اینترنت می دانند. از دهه ی 1970 تا اواخر دهه ی 1980، اینترنت شبکه ای بود که با بودجه ی دولت ایالات متحده اداره می شد و تقریبا تنها کاربرد آن در بخش های دانشگاهی و نظامی بود؛ این شبکه بوسیله ی بنیاد ملی علوم اداره می شد. از این گذشته، در دانشگاه ها هم تنها تعدادی از پژوهشگران که بر روی اینترنت کار می کردند بدان دسترسی داشتند. در دهه ی 80 بنیاد ملی علوم، سیاست قابل قبولی را بکار بست که به موجب آن از محدودیت ها کاسته شد و دانشگاه ها توانستند از شبکه برای فعالیت های پژوهشی استفاده کنند. با این وجود، سیاست های بنیاد هرگونه استفاده ی بازرگانی از اینترنت را منع می کرد. در نتیجه آگهی در این شبکه وجود نداشت، مردم نمی بایست بابت دسترسی به اینترنت پولی پرداخت کنند، و فروش محصولات و ارائه ی خدمات هم از طریق اینترنت ممنوع بود.
سال 1995 بنیاد ملی علوم به مدیریت خود بر اینترنت پایان داد و این شبکه به بخش های خصوصی واگذار شد و بدنبال آن امور مالی و بازرگانی هم وارد اینترنت شد. این حادثه همراه بود با محبوبیت وب جهانی (World Wide Web) که اف تی پی را وارد اینترنت کرد. تفاوت میان اینترنت و «وب» شبیه به تفاوت میان بزرگراه و «خدمات تحویل بسته های پستی» است که از بزرگراه برای جابجایی یک بسته از شهری به شهر دیگر استفاده می کند: اینترنت بزرگراهی است که جابجایی های وب و دیگر جایجایی ها بر روی آن انجام می شود. وب شامل نرم افزارهایی است که بر روی رایانه ها نصب هستند و به آنها امکان می دهند که داده های چندرسانه ای را پیدا کنند و نمایش دهند. بسیاری از تحلیلگران انفجار استفاده از اینترنت را مرهون ویژگی های تصویری وب می دانند. در پایان سال 2000، «وب» هشتاد درصد از جابجایی ها در اینترنت را بخود اختصاص داده بود.
شرکت ها، افراد، و موسسه ها، به روش های گوناگونی از اینترنت استفاده می کنند. شرکت ها این شبکه را برای تجارت الکترونیکی، یعنی آگهی، فروش، خرید، توزیع کالا، و ارائه ی خدمات به مشتریان بکار می برند. همچنین شرکت ها از اینترنت برای داد و ستدهای بازرگانی نظیر جابجایی اطلاعات مالی و دسترسی به پایگاه داده ها استفاده می کنند. موسسه ها یا نهادهای بازرگانی از این شبکه برای همایش های تصویری و دیگر ارتباطات راه دور استفاده می کنند. استفاده از پست الکترونیک (ایمیل) ارتباط میان شرکت ها، همکاران، و افراد عادی را افزایش می دهد. شرکت های رسانه ای و سرگرمی اینترنت را برای پخش خبرها، وضعیت آب و هوا، پخش مستقیم برنامه های رادیویی و تلوزیونی و... بکار می برند. پیغام گذاری فوری به افراد کمک می کند که پیام های متنی خود را بطور همزمان به یکدیگر انتقال دهند. دانشمندان و پژوهشگران از اینترنت برای ارتباط با همکاران، انجام تحقیق، توزیع یادداشت های علمی و مطالب درسی میان دانشجویان، و انتشار رساله ها و مقاله ها استفاده می کنند. افراد عادی هم از شبکه ی یادشده برای ارتباط، سرگرمی، یافتن اطلاعات، دریافت خدمات، و خرید و فروش کالاها استفاده می کنند
نواندیش- نخستین اشاره در تاریخ اساطیر ایران به وجود پرچم، به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم آژیدهاک (ضحاک) برمیگردد. در آن هنگام، کاوه برای آن که مردم را علیه ضحاک بشوراند، پیشبند چرمی خود را بر سر چوبی کرد و آن را بالا گرفت؛ تا مردم گرد او جمع شوند. سپس کاخ فرمانروای خونخوار را در هم کوبید و فریدون را بر تخت شاهی نشانید.
فریدون نیز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پیشبند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش آراستند و در و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهی خواند و بدین سان "درفش کاویان " پدید آمد. نخستین رنگهای پرچم ایران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانهای ویژه بر روی آن وجود داشته باشد. درفش کاویان صرفا افسانه نبوده و به استناد تاریخ تا پیش از حمله اعراب به ایران، بهویژه در زمان ساسانیان و هخامنشیان، پرچم ملی و نظامی ایران را درفش کاویان میگفتند؛ هرچند این درفش کاویانی اساطیری نبوده است.
محمدبن جریر طبری در کتاب تاریخ خود به نام الامم و الملوک مینویسد: درفش کاویان از پوست پلنگ درست شده، به درازای دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است، 60 سانتی متر به حساب آوریم، تقریبا پنج متر عرض و هفت متر طول میشود. ابوالحسن مسعودی نیز در مروج اهب به همین موضوع اشاره میکند.
به روایت بیشتر کتابهای تاریخی، درفش کاویان زمان ساسانیان از پوست شیر یا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوری بر روی آن باشد. هر پادشاهی که به قدرت می رسید، تعدادی جواهر بر آن می افزود. به هنگام حمله اعراب به ایران، در جنگی که در اطراف شهر نهاوند درگرفت، درفش کاویان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور "بهارستان" نزد عمربن خطاب، خلیفه مسلمانان، بردند، وی از بسیاری گوهرها، درها و جواهراتی که به درفش آویخته شده بود، دچار شگفتی شد و به نوشته فضل الله حسینی قزوینی در کتاب المعجم: "... سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانیدند ".
با فتح ایران به دست اعراب، ایرانیان تا 200 سال هیچ درفش یا پرچمی نداشتند و تنها دو نفر از قهرمانان ملی ایران زمین، یعنی ابومسلم خراسانی و بابک خرمدین، دارای پرچم بودند. ابومسلم پرچمی یکسره سیاهرنگ داشت و بابک سرخرنگ، به همین روی بود که طرفداران این دو را سیاهجامگان و سرخجامگان میخواندند. از آنجایی که علمای اسلام تصویرپردازی و نگارگری را حرام میدانستند تا سالهای مدید هیچ نقش و نگاری از جانداران بر روی درفشها تصویر نمیشد.
نخستین تصویر بر روی پرچم ایران
در سال 355 خورشیدی (976 میلادی) که غزنویان، با شکست دادن سامانیان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوی برای نخستین بار دستور داد نقش یک ماه را بر روی پرچم خود که رنگ زمینه آن یکسره سیاه بود، زردوزی کنند. سپس در سال 410 خورشیدی (1031 میلادی) سلطان مسعود غزنوی به انگیزه دلبستگی به شکار شیر دستور داد نقش و نگار یک شیر جایگزین ماه شود و از آن پس هیچگاه تصویر شیر از روی پرچم ملی ایران برداشته نشد؛ تا انقلاب اسلامی در سال (1979 میلادی).
افزوده شدن نقش خورشید بر پشت شیر
در زمان خوارزمشاهیان یا سلجوقیان سکه هایی زده شد که بر روی آن نقش خورشید بر پشت آمده بود؛ رسمی که به سرعت در مورد پرچمها نیز رعایت شد. در مورد علت استفاده از خورشید، دو دیدگاه وجود دارد: یکی اینکه چون شیر گذشته از نماد دلاوری و قدرت، نشانه ماه مرداد (اسد) هم بوده و خورشید در ماه مرداد در اوج بلندی و گرمای خود است، به این ترتیب همبستگی میان خانه شیر (برج اسد) با میانه تابستان نشان داده می شود. نظریه دیگر بر تاثیر آیین مهرپرستی و میتراییسم در ایران دلالت و از آن حکایت دارد که به دلیل تقدس خورشید در این آیین، ایرانیان کهن ترجیح دادند خورشید بر روی سکه ها و پرچم بر پشت شیر قرار گیرد.
پرچم در دوران صفویان
در میان شاهان سلسله صفویان که حدود 230 سال بر ایران حاکم بودند، تنها شاه اسماعیل اول و شاه تهماسب اول بر روی پرچم خود نقش شیر و خورشید نداشتند. پرچم شاه اسماعیل یکسره سبزرنگ بود و بر بالای آن تصویر ماه قرار داشت. شاه تهماسب نیز چون خود زاده ماه فروردین (برج حمل) بود، دستور داد به جای شیر و خورشید تصویر گوسفند (نماد برج حمل) را هم بر روی پرچمها و هم بر سکه ها ترسیم کنند. پرچم ایران در بقیه دوران حاکمیت صفویان سبزرنگ بود و شیر و خورشید را بر روی آن زردوزی می کردند. البته موقعیت و طرز قرار گرفتن شیر در همه این پرچمها یکسان نبوده، شیر، گاه نشسته بوده، گاه نیمرخ و گاه رو به سوی بیننده. در بعضی موارد هم خورشید از شیر جدا بوده و گاه چسبیده به آن. به استناد سیاحت نامه ژان شاردن جهانگرد فرانسوی استفاده او بیرق های نوک تیز و باریک که بر روی آن آیهای از قرآن و تصویر شمشیر دو سر حضرت علی (ع) یا شیر خورشید بوده، در دوران صفویان رسم بوده است. به نظر می آید که پرچم ایران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش.
پرچم در عهد نادرشاه افشار
نادر که مردی خودساخته بود، توانست با کوششی عظیم ایران را از حکومت ملوک الطوایفی رها ساخته، بار دیگر یکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوی جنوب تا دهلی، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چین پیش روی کرد. در همین دوره بود که تغییراتی در خور در پرچم ملی و نظامی ایران بهوجود آمد. درفش شاهی یا بیرق سلطنتی در دوران نادرشاه از ابریشم سرخ و زرد ساخته می شد و بر روی آن تصویر شیر و خورشید هم وجود داشت؛ اما درفش ملی ایرانیان در این زمان سه رنگ سبز و سفید و سرخ با شیری در حالت نیمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشیدی نیمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دایره خورشید نوشته بود: "المک الله". سپاهیان نادر در تصویری که از جنگ وی با محمد گورکانی، پادشاه هند، کشیده شده است، بیرقی سه گوش با رنگ سفید در دست دارند که در گوشه بالایی آن نواری سبزرنگ و در قسمت پایینی آن نواری سرخ دوخته شده است. شیری با دم برافراشته به صورت نیمرخ در حال راه رفتن است و درون دایره خورشید آن باز هم "المک الله" آمده است. بر این اساس میتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلی ایران است. زیرا در این زمان بود که برای نخستین بار این سه رنگ بر روی پرچم های نظامی و ملی آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.
دوره قاجارها، پرچم چهار گوشه
در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسله قاجاریان، چند تغییر اساسی در شکل و رنگ پرچم داده شد، یکی این که شکل آن برای نخستین بار از سه گوشه به چهارگوشه تغییر یافت و دوم این که آغامحمدخان به دلیل دشمنی که با نادر داشت، سه رنگ سبز و سفید و سرخ پرچم نادری را برداشت و تنها رنگ سرخ را روی پرچم گذارد. دایره سفید رنگ بزرگی در میان این پرچم بود که در آن تصویر شیر و خورشید به رسم معمول وجود داشت، با این تفاوت بارز که برای نخستین بار شمشیری در دست شیر قرار داده شده بود. در عهد فتحعلی شاه قاجار، ایران دارای پرچمی دوگانه شد. یکی پرچمی یکسره سرخ با شیری نشسته و خورشید بر پشت که پرتوهای آن سراسر آن را پوشانده بود. نکته شگفتی آور این که شیر پرچم زمان صلح شمشیر بدست داشت در حالی که در پرچم عهد جنگ چنین نبود. در زمان فتحعلی شاه بود که استفاده از پرچم سفید رنگ برای مقاصد دیپلماتیک و سیاسی مرسوم شد. در تصویری که یک نقاش روس از ورود سفیر ایران "ابوالحسن خان شیرازی" به دربار تزار روس کشیده، پرچمی سفید رنگ منقوش به شیر و خورشید و شمشیر، پیشاپیش سفیر در حرکت است. سالها بعد، امیرکبیر از این ویژگی پرچم های سه گانه دوره فتحعلی شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزی را ریخت. برای نخستین بار در زمان محمدشاه قاجار (جانشین فتحعلی شاه) تاجی بر بالای خورشید قرار داده شد. در این دوره هم دو درفش یا پرچم به کار می رفته است که بر روی یکی شمشیر دو سر حضرت علی (ع) و بر دیگری شیر و خورشید قرار داشت که پرچم اول درفش شاهی و دومی درفش ملی و نظامی بود.
امیرکبیر و پرچم ایران
میرزا تقی خان امیرکبیر، بزرگمرد تاریخ ایران، دلبستگی ویژهای به نادرشاه داشت و به همین سبب بود که پیوسته به ناصرالدین شاه توصیه می کرد شرح زندگی نادر را بخواند. امیرکبیر همان رنگ های پرچم نادر را پذیرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطیل باشد (بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه) و سراسر زمینه پرچم سفید، با یک نوار سبز به عرض تقریبی 10 سانتی متر در گوشه بالایی و نواری سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پایین پرچم دوخته شود و نشان شیر و خورشید و شمشیر در میانه پرچم قرار گیرد، بدون آنکه تاجی بر بالای خورشید گذاشته شود. بدین ترتیب پرچم ایران تقریبا به شکل و فرم پرچم امروزی ایران درآمد.
انقلاب مشروطیت و پرچم ایران
با پیروزی جنبش مشروطه خواهی در ایران و گردن نهادن مظفرالدین شاه به تشکیل مجلس، نمایندگان مردم در مجلس های اول و دوم به کار تدوین قانون اساسی و متمم آن می پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسی آمده بود: "الوان رسمی بیرق ایران، سبز و سفید و سرخ و علامت شیر و خورشید است"، کاملا مشخص است که نمایندگان در تصویب این اصل شتابزده بوده اند. زیرا اشاره ای به ترتیب قرار گرفتن رنگها، افقی یا عمودی بودن آنها، و این که شیر و خورشید بر کدام یک از رنگها قرار گیرد، به میان نیامده بود. همچنین دربارهًوجود یا نبود شمشیر یا جهت روی شیر ذکری نشده بود. به نظر می رسد بخشی از عجله نمایندگان به دلیل وجود شماری روحانی در مجلس بوده که استفاده از تصویر را حرام می دانستند. نمایندگان نواندیش در توجیه رنگهای به کار رفته در پرچم به استدلالات دینی متوسل شدند، بدین ترتیب که می گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پیامبر اسلام (ص) و رنگ دین است، بنابراین پیشنهاد میشود رنگ سبز در بالای پرچم ملی ایران قرار گیرد. در مورد رنگ سفید نیز به این حقیقت تاریخی استناد شد که رنگ سفید رنگ مورد علاقه زرتشتیان است، اقلیت دینی که هزاران سال در ایران به صلح و صفا زندگی کرده اند و این که سفید نماد صلح، آشتی و پاکدامنی است و لازم است در زیر رنگ سبز قرار گیرد. در مورد رنگ سرخ نیز با اشاره به ارزش خون شهید در اسلام، بهویژه امام حسین (ع) و جان باختگان انقلاب مشروطیت، به ضرورت پاسداشت خون شهیدان اشاره شد. وقتی نمایندگان روحانی با این استدلالات مجاب شده بودند و زمینه مساعد شده بود، نواندیشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شیر و خورشید کشاندند و این موضوع را این گونه توجیه کردند که انقلاب مشروطیت در مرداد (سال 1285 هجری شمسی 1906 میلادی) به پیروزی رسید یعنی در برج اسد (شیر). از سوی دیگر چون اکثر ایرانیان مسلمان شیعه و پیرو علی هستند و اسدالله از القاب حضرت علی (ع) است، بنابراین شیر هم نشانه مرداد است و هم نشانه امام اول شیعیان. در مورد خورشید نیز چون انقلاب مشروطه در میانه ماه مرداد به پیروزی رسید و خورشید در این ایام در اوج نیرومندی و گرمای خود است، پیشنهاد شد خورشید را نیز بر پشت شیر سوار کنند که این شیر و خورشید هم نشانه علی (ع) باشد هم نشانه ماه مرداد و هم نشانه چهاردهم مرداد، یعنی روز پیروزی مشروطه خواهان، و البته وقتی شیر را نشانه پیشوای امام اول (ع) بدانیم، لازم است شمشیر ذوالفقار را نیز به دستش بدهیم. بدین ترتیب برای اولین بار پرچم ملی ایران به طور رسمی در قانون اساسی به عنوان نماد استقلال و حاکمیت ملی مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزیر وقت، به پیشنهاد هیاتی از نمایندگان وزارت خانه های خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طی بخشنامهای ابعاد و جزئیات دیگر پرچم را مشخص کرد. بخشنامه دیگری در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر و طی آن مقرر شد طول پرچم اندکی بیش از یک برابر و نیم عرضش باشد.
پرچم بعد از انقلاب اسلامی
در اصل هجدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب سال 1358 (1979 میلادی) در مورد پرچم گفته شده است که پرچم جمهوری اسلامی از سه رنگ سبز، سفید و سرخ تشکیل می شود و نشانه جمهوری اسلامی (تشکیل شده با حروف الله اکبر) در وسط آن قرار دارد.
اصطلاح ترک در گستردهترین معنای خود به مردمان ترکزبان ترکیه، روسیه، آسیای مرکزی، سینکیانگ چین، قفقاز (اران)، افغانستان، و جز آنان، اطلاق شده است. کل جمعیت ترکزبانان جهان، به حدود 125 میلیون تن بالغ میشود، و از شرق سیبری تا بالکان گسترش یافتهاند. وجود تفاوتهای گسترده فرهنگی و ریختشناختی در میان ایغورهای چین، ازبکهای آسیای میانه، و عثمانیان ترکیه، سخن گفتن از ترکان به عنوان یک گروه قومی و نژادی را ناممکن میسازد. اگرچه اسلام دین اکثر ترکان است، اما نفوذ آن نسبتاً دیر رخ داده است. مهمترین عامل وحدت بخش در میان ترکان، پیوند بسیار نزدیک زبان آنان است. محتمل است بسیاری از مردمانی که ارتباط و نسبتی با ترکان اصیل نداشتهاند، به تمامی یا تا اندازهای، زبان و ساختار اجتماعی آنان را پذیرفته و سپس در زمرهی ترکان درآمدهاند.
نام ترک را برای نخستین بار، چینیان درسدهی ششم میلادی برای اشاره به مردمانی کوچنده که امپراتوری بزرگی را از مغولستان تا دریای سیاه برپا کرده بودند، به کار بردند. این امپراتوری، که به دو بخش مستقل تقسیم شده بود، ناگزیر به پذیرش فرمانروایی و برتری چینیان در سدهی هفتم میلادی شد. امپراتوری شمالی ترکان استقلال خود را در 682 م. بازیافت، و کهنترین سنگنبشتههای شناخته شدهی ترکی (کتیبههای ارخون) بدان مربوطاند. در سدههای بعدی، اختیار این ناحیه از کف ترکان اغوز خارج شد و به دست ایغورها و قرقیزها، که واپسین ترکان مقیم در مغولستان بودند، رسید. آنان، همچون پیشینیان خود، پس از این که ختاییان در 924 م. آنان را پس راندند، به سوی جنوب و غرب مهاجرت کردند. دیگر اقوام ترک، به ویژه خزرها، کومانها، و پچنگها، نقش مهمی را در تاریخ سدههای میانهی جنوب روسیه و جنوب شرقی اروپا ایفا کردهاند. با وجود این، گروههای ترکی که بیشترین اهمیت را در تاریخ اروپا و غرب آسیا دارا هستند، سلجوقیان و ترکان عثمانی بودند، که هر دو به اتحادیههای اغوز تعلق داشتند. الحاق سرزمین کهن سغد در سدهی هفتم میلادی به دست اعراب به امپراتوری اسلامی، موجب تماس و ارتباط مستقیم ترکان اغوز با خلافت عباسی، و سپس امپراتوری ایران شد. ترکان کیش اسلام سنی را پذیرا شدند و مهاجرت به خاورمیانه را آغاز کردند. عباسیان در آغاز از آنان به عنوان سربازان مزدور بهره میبردند، اما ترکان به زودی مبدل به فرمانروایان واقعی امپراتوری اسلامی شدند.
در آغاز سدهی یازدهم میلادی، موج بزرگی از ترکان سلجوقی، به رهبری طغرل بیگ، خوارزم و ایران را تصرف کردند، و در 1055 م. به بغداد وارد شدند؛ در این زمان بود که طغرل بیگ خود را سلطان خواند. در زمان جانشین او، الپ ارسلان، سلجوقیانْ گرجستان، ارمنستان، و بخش عمدهای از آسیای صغیر را تصرف کرده، سوریه را تاراج نموده و در 1071 م. امپراتور بیزانس، رومانوس چهارم را در منزیکرت شکست دادند، و بدین ترتیب بیزانس (به جز منطقهای کوچک در اطراف کنستانتینوپل) را به اشغال و تصرف سلجوقیان و ترکمانان درآوردند.
استیلای سلجوقیان بر این منطقه، عاملی عمده در وقوع جنگهای صلیبی بود، که در طی آنها، نبردی با سه عضو، در میان مسیحیان، سلجوقیان، و ممالیک مصر برپا شد. پسر الپ ارسلان، ملک شاه (فر. 92-1072 م.) امپراتوری بزرگ خود را توانمندانه اداره کرد و گسترش داد؛ او حامی عمر خیام بود و گویا به فرمان وی این دانشمند بزرگ ایرانی تقویم جاری را اصلاح کرد. در آغاز سدهی دوازدهم میلادی امپراتوری سلجوقیان آغاز به فروپاشی کرد، و بسیاری از بخشهای امپراتوری عملاً به استقلال دست یافتند. در 1157 م. حملات خوارزمشاه منجر به سقوط نهایی سلجوقیان شد.
در میان دولتهای جانشین سلجوقیان، پادشاهی زنگیان سوریه قرار داشت، که فرمانروای آن نورالدین، به جهت کسب پیروزی در جنگهای صلیبی، پرآوازه گشته بود. جانشینان دیگر ایشان، امپراتوری خوارزمشاهیان، که در آن زمان کمابیش به مرزهای پیشین امپراتوری سلجوقی دست یافته بود؛ و پادشاهی سلجوقیان روم یا قونیه، که بخش عمدهای از آسیای صغیر را دربر میگرفت، بودند. همهی دولتهای سلجوقی را در سدهی سیزدهم میلادی، چنگیزخان و جانشیناناش، که اردوهایشان مرکب از مغولان و ترکان بودند، و عموماً به نام تاتار شناخته میشدند، مغلوب ساختند و متصرف شدند. ترک – تاتارهایی که اینک در جمهوریهای مستقل همسود (CIS) زندگی میکنند، مانند ازبکها، تا حد زیادی از نسل اردوی زرین ِ باتو خانی هستند که بر امپراتوری وسیعی در سدهی شانزدهم میلادی فرمان میراند.
پس از آن که موج تهاجم مغولان فروخوابید، پادشاهی قونیه به دست امارت قرهمانیه بر آسیای صغیر مسلط شد، اما این ترکان عثمانی بودند که عملیات سرنگون سازی امپراتوری بیزانس را به انجام رساندند. عثمانیان، که قبیلهای کوچک و واپسین مردمان مهاجم ترک بودند، در سدهی سیزدهم میلادی از سوی اربابان سلجوقی خود به پاسبانی منطقهی مرزی امپراتوری بیزانس گماشته شدند. تا حد زیادی این موقعیت و منصب عثمانیان به عنوان نگاهبانان یک منطقهی مرزی همواره مورد نزاع، بود که به آنان اجازه داد سازمان بسیار منظم خود را توسعه دهند، و همین امر نیز ایشان را قادر سازد که در سدهی چهاردهم میلادی خود را مبدل به اربابان و صاحبان ویرانههای امپراتوری سلجوقی در آناتولی کنند. نخستین فرمانروای تاریخی آنان، عثمان یکم، نام خود را هم به ملت و هم به دودمانی که بر امپراتوری وسیعی فرمان میراند، داد. مردم ترکیهی کنونی، کشوری که پس از سقوط امپراتوری عثمانی در 1918 م. بنیان نهاده شد، ترکان عثمانی (یا: عثمانلی) خوانده میشوند. عثمانیان اصیل در همان مراحل ابتدایی با سلجوقیان ادغام شده بودند، و بازماندگان آنان نیز با نومسلمانانی از ملیتهای گوناگونی که امپراتوریشان را تشکیل میدادند، به گستردگی آمیخته شدهاند. (The Columbia Encyclopedia)
جن » موجودی است ناپیدا که مشخصات زیادی برای آن در قرآن ذکر شده است، از جمله:
1- جن از شعله آتش آفریده شده؛ بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است. (سوره الرحمن، آیه 15)
2- جنیان دارای علم و ادراک و تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است. آیات مختلفی از سوره جن بر این مطلب دلالت می کند.
3- دارای تکلیف و مسئولیت هستند. آیات سوره جن و آیاتی از سوره الرحمن دلالت بر این دارند.
4- گروهی از آنان مؤمن صالح و گروهی کافر هستند. (و انّا منا الصالحون و منّا دون ذلک ) (سوره جن، آیه 11 )
5- آنان نیز چون آدمیان دارای حشر و نشر و معادند. (و امّا القاسطون نکانوا لجهنم حطباً) (سوره جن، آیه 15 )
6- آنان قدرت نفوذ در آسمان ها و خبرگیری و استراق سمع داشتهاند ولی بعداً ممنوع شدند. (جن، آیه 9 )
7- در میان آنها جنهایی یافت میشوند که از قدرت زیادی برخوردارند، همان گونه که در میان انسان ها نیز چنین است. (سوره نمل، آیه 39 )
8- آنها قدرت انجام بعضی از کارهای انسان را دارند. (سوره سباء،آیه 12 و 13 )
9- خلقت آنها بر روی زمین قبل از خلقت انسانها بوده. (سوره هجر، آیه 27 )
شاید به جرات بتوان بحث در وادی موجودات ماوراءالطبیعه را به قدمت تاریخ بشری دانست،چه در میان عوام وچه در میان روشنفکران،دانش پژوهان و محققین هر عصر.از این رو بعد از گذشت قرن ها این بحث هنوز هم به همان تازگی دنبال شده و چنانچه وقتی نوشته ای،گفتگویی،داستانی ویا حتی فیلمی در مورد آنها تهیه می شود از استقبال عموم برخوردار می گردد،چرا که بشر همیشه تشنه برداشتن حجاب از مستورهای پیرامون خویش است،تا بتواند حس غریزی کنجکاوی خود را نسبت به این موجودات به طریقی تسکین بخشد.شاید یک وجه اشتراک را بتوان در میان عوام و روشنفکران و دانشمندان یافت وآن شک و تردید نسبت به واقعیت وجودی آنان است؛چراکه حتی سیر تکاملی علم در قاره اروپا و آمریکا هم نتوانسته آن را از محالات بداند و علی رغم همه پیشرفت های علوم بشری هیچ راه حل علمی برای پی بردن به چگونگی این موجودات عنوان نشده و همه چیز مانند ازل در شک و تردید است
اما در جهان بینی اسلامی همه چیز زیبا و بجا آفریده شده است،حتی موجود ماوراء الطبیعه ای با نام ?جن?،موجودی که حتی برخی از مسلمانان،روشنفکران و دانش پژوهان در زمینه دینی یا به دیده شک و تردید در آن نگریسته،ویا سکوت کرده اند.